بعضی ها فقط به فکرخودشونن
معلم اسم دانش آموز را صدا كرد، دانش آموز پاي تخته رفت ، معلم گفت:
شعر بني آدم را بخوان ، دانش آموز شروع كرد:
بني آدم اعضاي يكديگرند
كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوي به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
به اينجا كه رسيد متوقف شد،معلم گفت: بقيه اش را بخوان!
دانش آموز گفت: يادم نمي آيد ، معلم گفت: يعني چي ؟اين شعر ساده را هم نتوانستي حفظ كني؟!
دانش آموز گفت:آخر مشكل داشتم مادرم مريض است و گوشه ي خانه افتاده ،پدرم سخت كار ميكند
اما مخارج درمان بالاست، من بايد كارهاي خانه را انجام بدهم و هواي خواهر برادرهايم را هم داشته باشم ببخشيد،
معلم گفت: ببخشيد همين؟!مشكل داري كه داري بايد شعر رو حفظ ميكردي مشكلات تو به من مربوط نميشه!
در اين لحظه دانش آموز گفت:
تو كز محنت ديگران بي غمي
نشايد كه نامت نهند آدمي
نظرات شما عزیزان: